سپر آمريكايي در برابر سپر اروپايي
در سال ۱۹۷۱ و در راستاي اوضاع و احوال اولين ضابطه مرتبط با ايمنسازي سپر خودروها از سوي اداره ملي ايمني ترافيك بزرگراههاي ايالات متحده (NHTSA)، لوازم يدكي برليانس سپر ماشين ها چه از نوع فلزي و چه پلاستيكي، به ضربهگيرهاي هيدروليكي يا اين كه فنري قرار گرفته در باطن شاسي مجهز شدند تا بتوانند اثر بيشتري در دفع ضربات داشته باشند و در سود از تندرست لامپها، مخزن سوخت و ادوات حياتي خودرو تا سرعت پنج مايل بر ساعت (هشت كيلومتر بر ساعت) حفظ نمايند.
اين ضابطه به ضابطه «سپرهاي ۵ مايل» آوازه يافت. از آن پس به كار گيري از اين تكنولوژي در ساختار خودروهاي آمريكايي به يك استاندارد اجباري بدل شد. استانداردي كه خودروسازان اروپايي را براي اخذ تاييد صلاحيت واردات فرآورده به خاك آمريكا ايالات متحده، بدون چاره به اطاعت كرد. دقيقا بر طبق همين ضابطه بود كه اصطلاح پرحاشيه «سپر آمريكايي» را دربين خودروهاي كلاسيك اروپايي، مخصوصا بين گونه هاي مرسدس بنز و بي ام و ترويج اعطا كرد، چراكه مثالهاي وارد شده به خاك ايالات متحده از سپرهاي تباركخيس مجهز به ضربهگير فايدهمند شدند.
اين ضابطه سبب شد ظواهر خودروهاي اروپايي كه پايين پژوهش اين ضابطه پياده سازي نشده بودند، صورت تعجب آور و غريب و بعضي زشت به خويش بگيرند. قطعات لاستيكي و سپرهاي بزرگي كه به مراد تبعيت از ضابطه سپرهاي ۵ مايل بر خودروهاي اروپايي وارد شده به خاك ايالات متحده نصب شد، اعتراضات بسيار متعددي را در عشق و علاقهمندان و خريداران برانگيخت، البته براي خودروساز اروپايي كه تشنه بازار گران قدر آمريكاي شمالي بودند، اطاعت از اين ضابطه اجتنابناپذير بود. البته همچنان هيچيك از اين دست سپرها به واقع براي پناه از جان عابران پياده پياده سازي نشده بودند.
در سال ۱۹۸۲ ميلادي و در دولت مديريت جمهور رونالد ريگان، مقررات سختگيرانه سپر ۵ مايل هزينهبردار نظارت و اين ضابطه با نرمش مواجه شد تا هزينه ساخت خودرو كاهش يابد. البته مطالعات NHTSA در سال ۱۹۸۷ نشانه بخشيد كه عدم طاقت فرساگيري در ضوابط ايجاد كرد سپر ماشين در واقعيت به ارتقا هزينههاي سرازير تعميرات خودرو مصدوم سبب خواهد شد و در موضوع كاهش هزينهها تا حدودي فيض معكوس داشته ميباشد.
شروع سپر امروزي
با ورود به دهه ۱۹۹۰ ميلادي، خودروسازان از تجارب نتايج از آزمايشها و مطالعات در راستاي پياده سازي و ساخت سپرها و شاسيهاي عالي امداد گرفتند. در سود سپر ماشين ديگر يك قطعه تيرآهن عدم وجود و حال از اجزاي غامضخيس با پياده سازي مهندسيگرديده سود ميبردند.
دراين دهه حدودا سپر تمامي خودروها به نوع پلاستيكي مدل (معمولا از محصول فايبرگلس يا اين كه پلاستيك فشرده) تغيير و تحول يافته بودند كه خلأ حد فاصل پشت آن ها تا دياق سپر (قطعه فلزي تشكيلدهنده ساختار مهم سپر ماشين)، با فوم فشرده يا اين كه پلاستيكهاي قابل انعطاف لبريز گرديده بود. اين موسسه بغرنج آنگاه به ياري دياق بر روي سرشاسيها با پيچ متصل مي شد. از آن پس خويش سرشاسيها تا حد فاصل رديف A (در حدود فايروال)، از يك يا اين كه تعدادي نقطه ناكامي (Crumple Zone) ساخته شده بودند كه تمامي و در ساختاري داراي انسجام، قابليت و امكان جذب ضربات متفاوت و متفاوتي را برعهده داشتند. براين اساس كه سپر خودرو ضربات مدل و نقاط ناكامي ضربات هنگفت نتيجه ها از تصادفهاي سرعت بالا را جذب ميكردند تا عجله انجامگرديده به سرنشينان در تصادفها تا حد قابليت كاهش پيدا نمايد و احتمال بروز جراحتهاي فيزيكي و جاني كاهش يابد.
برچسب: ،